سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که به حکمت شناخته شود . چشمها او را به دیده وقار و شکوه بنگرند . [امام علی علیه السلام]

اندیشه توانگر

 

ده گام برای رسیدن به استقلال مالی

 

علاوه بر راه هایی که در قسمت قبل گقتم ، برای کسب استقلال مالی و اندیشۀ توانگر بر پایه یی، ثابت و استوار، باید به ده گام زیر که بخت بلند و خوش اقبالی را به بار می آورد ، توجه ویژه کنید .

 

1-   با ذهنی آرام و خاموش ، غرق در مراقبه و مکاشفه ، در ژرفای سکوت باطن ، از خداوند خود بپرسید که چرا نباید به استقلال مالی دست یابید ؟  ( این کار هرگونه عدم اطمینان را از ذهنتان می زداید ، زیرا شک و تردید مسبب تاخیر در توفیق و کامیابی شماست . )

2-   پس از تصمیم برای رسیدن به استقلال مالی و احساس آرامش که دستابی به آن حق مسلم شماست ، از بالاترین درجۀ اسقلال مالی که آرزومند تجربه اش هستید ، برای خود تصویر ذهنی بسازید . ذهناً تصویر درآمد دلخواه و شیوۀ زندگی مورد علاقه تان را بنا کنید . تا حدّ امکان همۀ جزئیات را در تصویر دلخواهتان بگنجانید . به خانۀ دلخواه و لباسهای مورد علاقه و فعالیتهای مورد نظرتان و مکانهایی بیندیشید که می خواهید ببینید .

3-   از آنچه خودتان به  راستی  می خواهید تصویر ذهنی بسازید ، نه از آنچه دیگری برای شما می خواهد ، یا آنچه احساس می کنید که وظیفه تان است که بخواهید . زندگی شما هدیه و موهبتی الهی است که به شما تقدیم شده است تا خودتان زندگیش کنید ، نه اینکه دیگری آن را برای شما زندگی کند . تنها چیزی که خودتان صادقانه و صمیمانه می خواهید می تواند شادمانتان کند . بر این اساس ، تصاویر ذهنی تان را بنا کنید ، نه بر پایه یی  دیگر .

4-   دربارۀ طرحهای درونیتان به هیچ کس چیزی نگویید ، زیرا دیگران همواره می خواهد نظرات خودشان را دربارۀ موفقیت شما بگویند ، اما هرگز نمی توانند درک کنند که موفقیت از دید شما چیست و در واقع آنان شیوه دلخواه خودشان را به شما اعمال می کنند . برنامه هایی که برای موفقیت خود در نظر می گیرید باید نزد خودتان نگاه دارید و در معرض اندیشه های دیگران قرار ندهید .

5-   طبق احساستان نخستین گامها را به سوی استقلال مالی بردارید ،  نه برپایۀ منطق . برای خود زمانی تعیین کنید و بر نامه های شش ماهه و یک ساله و دوساله را در نظر بگیرید ، تا در این مدت به هدفتان برسید . تعیین کنید در چه تاریخی می خواهید به اسقلال مالی کامل دست یابید .

6-   اگر اوضاع بر وفق مرادتان نچرخید و فوراً نتایج دلخواهتان را به دست نیاوردید ، مضطرب و برانگیخته و آزرده نشوید . نخواهید که به زور یا از روی شتابزدگی تصویر ذهنی تان را یه اجرا در آورید . ذهن آشفته و مضطرب و شتابزده ثمرانی ناخوشایند به بار می آورد و تنها ثمره اش دلسردی و تخریب خواهد بود .

7-   در یابید که به محض اینکه آرزوی استقلال مالی در دلتان بیدار می شود ، همۀ رویاهایتان پیشاپیش در عرصۀ ذهنی به حقیقت پیوسته اند . از این رو ، موهبت عظیم شما  ، پیش از تجلی همان قدر از آن ِ شماست که پس از تجلی . هر گز نگویید : « این محال است و پیش نمی آید . » بگویید : « این یا چیزی بهتر از این که تصور می کنم برای من متجلی می شود .»

8-   به خاطر آورید که اگر دیگران توانسته اند به استقلال مالی دست یابند ، پس شما هم می توانید . هر کاری که یک نفر کرده است ، بسیاری از کسان می توانند بکنند . هر کاری در مقیاسی کوچک انجام گرفته است می تواند با پشتکار و پیگیری و مداومت و رغبت ، در مقیاسی وسیع و نامحدود نیز انجام گیرد . همۀ اینها به خودتان بستگی دارد .

9-   برای دیگران و بخصوص عزیزانتان نیز تصویر ذهنی استقلال مالی را بنا کنید . به چشم خودتان همۀ جهان را ثروتمند و دولتمند ببینید . در کمال جرأت و شهامت به این حقیقت ایمان آورید که استقلال مالی یکی از حقوق و موهبتهای خداداد برای همۀ ابناء بشر است ، که شما می توانید از طریق گرایشها و کنشها و واکنشهایتان به تجلی درآورید .

10-  به یاد آورید که همۀ موهبتها پیشاپیش از طرف خداوند در این جهان وجود دارند . از طریق امید والا و آرزویی بلند ، تصاویر ذهنی  و اندیشه و عمل توانگر به تمامی آنها خواهید رسید . تاریخ جهان نشان می دهد که تمام خواسته های ذهنی بشر برآورده شده است . به خواستۀ ذهنی تان بچسبید ، که موفقیت از آن ِ شماست !

 




مـرجـان ::: سه شنبه 85/12/15::: ساعت 10:23 عصر

 

اسـتقلال مالـی

یکی از آرزوهای همۀ کسانی که داری اندیشه یی ، توانگر هستند  این است که بتوانند روی پای خود باستند و از نظر مالی مستقل باشند . فقر یکی از ترسهای نوع بشر است ، و بسیاری از مردم با وجود توانگری بی نظیر عصرما با تنگدستی دست به گریبانند . به محض اینکه قدرت اندیشۀ توانگر رادریابید ، پی می برید که امکان استقلال مالی آنقدرها هم دور نیست و تنها به دیگران تعلق ندارد و می تواند از آن ِ شما نیز باشد !

عبارت « استقلال مالی » ، لزوماً برای همه معنایی یکسان ندارد . اساساً معنای استقلال مالی ، آزادی مالی است . شاید استقلال مالی برای شخصی صرفاً شغلی قابل اتکاء با درآمدی مناسب باشد که از طریق آن بتواند از عهدۀ تعهدات مالی اش بر آید و امور روزانه اش را نیز بگذراند . اما شاید شخصی دیگر در مقیاس یک میلیونر بیندیشد . به هنگام پیشرفت مالی ، مفاهیم و اندیشه هایی که درباره استقلال مالی دارید نیز گسترده می شوند و طبیعتاً آرزومند آزادی مالی عظیم تر و افزون تری می شوید . از این رو ، این آرزو که انسان بتواند روی پای خود باستد و از نظر مالی مستقل باشد ، آرزویی الهی است که در فطرت عاطفی و عقلانی آدمی به ودیعه نهاده شده است تا موجب پیشرفت او در زندگی شود . آرزوی استقلال مالی ، خواه برای یک درآمد هفتگی مناسب و خواه به اندازۀ یک میلیونر ، آرزویی الهی است که نباید سرکوب شود ، بلکه باید به صورتی سازنده عیان و بیان گردد . زیرا تنها در این صورت آدمی می تواند خرسندی و توفیقی را که خواست خداست تجربه کند .

نخستین راه برای حصول استقلال مالی ، نارضایتی از وضع مالی کنونی است . اگر نمی توانید امور را به همان صورتی که هستند بپذیرید ، خیلی هم عالی است ! شما این قدرت را دارید که از طریق اندیشه و عمل توانگر، این وضع را به چیزی بسیار بهتر و رضایت بخش تر بدل سازید و این نارضایتی  می تواند کلید استقلال مالی شما باشد ، البته اگر جرات کنید و آن را به کار ببرید .

همۀ ما دارای عواطف و احساسات می باشیم ، و احساسات ژرفمان می تواند موجب شکوفایی اقتصادی یا ورشکستگی مالی شود ، عواطف آدمی قدرتی خداداد است که باید مراقب آنها بود تا به راه درست برود . عواطف انسان همان حراستی را می خواهد ، که معدن طلا !  زیرا به راستی غنی ترین معدن طلایی است که می توانید در زندگی بدست آورید . اندیشۀ پراکنده و عواطف پراکنده و اعمال پراکنده ، موجب پراکندگی اقتدار ذهنتان می شود که به نوبۀ خود ، انرژی جسمانی شما را که ، برای توانگری نیاز دارید تحلیل می برد . انرژی مغز شما را نیز می گیرد و آنگاه نمی توانید به اعمال سودمند دست بزنید ، یا برنامه هایی مفید طراحی کنید . انگیزه های عاطفی شما را نیز می مکد و آنگاه نمی توانید برنامه هایتان را به کار وادارید .

« با دست برداشتن از فعالیتهای غیر لازم ، معاشرتهای غیر لازم ، روابط غیر لازم ، گفتگوهای غیر لازم ، مخصوصاً صحبتهای غیر لازم با مردمانی صاحب ذهن پریشان و اندیشه های پراکنده ، در می یابید که استقلال مالی همین گوشه و کنارهاست و بسیار نزدیکتر از آنچه می پنداشتید . »

انضباط خویشتن را آغاز کنید . وقت و نیرویتان را به هدر ندهید و تنها با  مردمانی  صاحب ذهن توانگر که با شما هم سلیقه اند و دارای علائق مشابه و سازگارند ، نشست و برخاست کنید . به محض اینکه از جلب رضایت دیگران دست بردارید و جرات کنید به  صدای آواز آهسته و ملایم  پیشرفت ، در دلتان گوش فرا دهید ، می توانید یقین بدارید که در راه استقلال مالی قرار گرفته اید !  بسیاری از مردم مشتاق این استقلال هستند ،  اما هرگز به آن نمی رسند زیرا حاظر نیستند حتی برای مدتی کوتاه خودشان و شیوۀ زندگیشان را منضبط کنند . شاید تمرکز از صبح تا شب ، بر توانگری به چشمتان افراطی بنماید ، یا شاید تمرکز محض بر توانگری و کنار گذاشتن هر چیز دیگر _ همکارانی صاحب ذهنیت منفی یا اشخاصی که مدام به شکست می اندیشند یا از ریشه بر کندن هر رابطۀ نامطلوب یا دقت شدید در چگونگی گذراندن وقت و گزینش یاران و آشنایان یا حتی احتیاط کامل در چند و چون گذران وقت – را زیادی روی بپندارید . وقتی تصمیم به انجام این شیوه می گیرید در می یابید که همچون پاره کردن پوستۀ سخت و ضخیم ِ افکار و احساسات و فعالیتهای محدود،  است . هر گاه این پوسته را پاره کنید می توانید از یک زندگی متعادل لذت ببرید .

بگذارید فنّی ساده و عملی را ، که از همین امروز می تواند کمکتان کند تا توانگرتر شوید به شما بیاموزم . اگر به این تمرین ادامه بدهید حتماً می توانید شاهد توانگری افزون تر و استقلال مالی شوید ! قدیمی ها معتقد بودند که در رقم « ده » قدرت جادویی افزایش وجود دارد . از این رو ، از هم اکنون هرگاه به پول می اندیشید – خواه این پول در آمدتان باشد و خواه پولی که می پردازید و خواه مبلغ چک یا موجودی کیف پولتان یا پس اندازتان – ذهنا ًً مجسم کنید که ده برابر آن مقدار به سوی شما باز می گردد . این فنی فرح انگیز و سحر آسا برای افزایش پول است .

با هر رقمی که مواجه می شوید آن را ضربدر ده کنید و منتظر باشید تا از راههایی شگفت و بی همتا به سویتان آید . به این طریق ، بر خلاف شیوۀ معمول که فکر می کنید به اندازۀ کافی ندارید ، به این مساله می اندیشید که چقدر دارید و چقدر به سویتان می آید . با ده برابر کردن پولتان ، ذهنتان خود به خود به چای تنگدستی به توانگری می اندیشد . چون ذهن به ارقام معین فوراً پاسخ مثبت می دهد ، گویی زمین و آسمان دست به دست هم داده اند تا همۀ پولها را به مسیر شما بکشانند .

هر بار با معامله یی ، مواجه می شوید فوراً آن مبلغ را ضربدر ده کنید و خداوند را سپاس بگزارید که بی درنگ ده برابر آن برای مصارف شخصی خودتان به سویتان باز می گردد . این سریعترین و مطمئن ترین و فرح انگیزترین راه  برای فارغ التحصیل شدن و گرفتن دکترا در رشتۀ اندیشۀ توانگر است .

علاوه بر ده برابر یا حتی صد برابر کردن پولتان یا ارقامی که با آنها مواجه هستید ، پیشنهاد می کنم مدام به تصویر زندگی دلخواهتان بیندیشید . روزنامه ها و مجلاتی را بخوانید که سرشار ار تصاویر و تبلیغات لباسهای زیبا و چشمگیر و خانه های فاخر و شکوهمند و تفریحات دلنشین و پر تجمل ، و  همۀ چیزهایی است که آرزومند تجربه اش هستید بی وقفه تصاویر ذهنی و درونی زندگی دلخواهتان را بسازید و بسازید و بسازید .

فن ّ به این سادگی می تواند شما را از اندیشۀ کمبود و تنگدستی برهاند و گرایشتان را کاملاً عوض کند تا به راستی معتقد شوید  :

« این عالمی غنی و سرشار از وفور نعمت ، برای من و توست . » 




مـرجـان ::: دوشنبه 85/12/7::: ساعت 1:26 صبح

 

گرایش توانگرانه نسبت به پول

 

حتما ً شما هم انشای قدیمی دوران مدرسه رو به خاطر دارید : « علم بهتر است یا ثروت ؟ » . پاسخ شما برای این سوال و مطلبی که برای این انشاء نوشتین چه بود ؟  آیا شما هم مانند من و خیلی از بچه های دیگر ، از این که عنوان کنید ثروت هم خوب است و شاید از علم شیرین تر خجالت می کشیدید ؟ در اغلب نوشته های کودکان می خوانیم که علم بهتر از ثروت است چراکه از دورن کودکی ذهن ما نسبت به پول و ثروت منفی و غیر دوستانه بوده است . جملاتی نظبر : « پول  کثیف و پلید است  »  یا « پول چرک کف دست است » و ...  ذهن ما را خراب کرده است.

وقتی زندیگینامه و تجربه های صاحبان اندیشه ی توانگر را می خوانید ، می بینید که آنها نسبت به پول گرایشی دوستانه دارند ، حال آنکه گرایش عمومی نسبت به پول طوری است که انگار پول ایرادی دارد و توانگر بودن کار درستی نیست . اگر با دقت به صحبت اطرافیانتان گوش کنید ، می بینید که از یک طرف می گویند پول برایشان اهمیتی ندارد و از طرف دیگر می گویند صبح تا شب برای پول درآوردن تلاش می کنند و زحمت می کشند . آنها در نمی یابند که این عدم هماهنگی در اندیشه شان ، تلاشهایشان را خنثی و بی ثمر می کند . چنین گرایش ناهماهنگی دریاره ی پول ، آنها را وا می دارد که برای هدفهای متضاد بکوشتد و در نتیجه ، ثمره اش نیز ناهماهنگ و متضاد خواهد شد .

پول یا خواستن پول ، کوچکترین ایرادی ندارد . پول وسیله ای الهی برای مبادله و معاوضه خدمات است و هیچ چیز پلیدی در آن نیست . به محض اینکه آرمانهای کاذبی را که سالها پیش و در دوران کودکی از روی جهل به ما آموخته شده اند را رها کنیم ، بی درنگ متوجه میشویم که پول چقدر آسان تر و رضایت بخش تر در امور مالیمان به گردش در می آید .

شاید تعجب کنید که چرا برای جذب اوضاع مالی رضایت بخش تر ، ایجاد گرایش دوستانه نسبت به پول تا این حد مهم است ؟ زیرا پول از شعور کیهان یا خرد کائنات ، که از همان نیز آفریده شده است سرشار است پس در برابر گرایشهایی که نسبت به آن دارید واکنش نشان می دهد . زیرا قانون ذهن چنین است که هر چه را مورد قدردانی قرار دهید به سوی خود جذب می کنید و هر آنچه را مورد قدردانی قرار ندهید ، دفع می کنید . پس اگر به طرزی دلپذیر درباره پول بیندیشید ، آن را چندین برابر می کنید . حال اگر به هر شکل ، پول خودتان و دیگران را مورد انتقاد وملامت قرار دهید ، آن را متلاشی و دفع می کنید . شاید در ارتباط با حالات خودتان متوجه کارکرد این قانون شده باشید . وقتی حالتان خوب است چقدر قدرت خرید پولتان بالا می رود و اما اگرموقعی که عجله دارید یا حالتان بد است خرید کنید ، انگار همه چیز به راه غلط می رود و خراب از کار در می آید . چون اندیشه هایتان ، جهانتان را میسازند ، اندیشه هایتان درباره پول باید سر شار از حق شناسی باشد ، تا پول نیز قدرتان را بداند و به سویتان کشیده شود .

گاه مردم با گفتن اینکه خودشان توانگر و مورد لطف و عنایت هستند ، اما فلانی چیزی در حسابش نیست ، برای خود مشکلات مالی می آفرینند .اگر خودتان را توانگر و دیگران را تنگدست می بینید ، در واقع بر طبق قانون عمل و عکس العمل  ،   از آن موقعیت دعوت می کنید به سراغ شما بیاید . قاعده ی طلایی توانگری این است که هرگز نباید در مورد امورمالی دیگران ،  چیزی بگویید و یا بیاندیشید ،  که برای خودتان نمی خواهید .

به خاطر داشته باشید که به هر چه که بیشتر توجه کنید همان را به سوی خود جذب می کنید . وقتی درباره ی بخت و اقبال یا ارثیه ی کلان یا مان و منال و مایملک غنی دیگران می شنوید ، با شور و اشتیاق گوش فرا دهید . داراییهای دیگران ، گواه وفور بیکران پدر آسمانی و مهربان شماست که در اختیار همگان است . هرجا نشانی از برکت او می بینید باید به وجد بیایید و او را شکر کنید ، حتی برای دیگران .

پول چنان از هوش و خرد الهی سرشار است که با هر چه درباره اش بگویید و یا بیاندیشید ، همنوا می شود و همان گونه به شما پاسخ می گوید . با گرایش مثبت و سر شار از حق شناسی نسبت به پول می توانید به جای اینکه بنده و اسیر پول شوید ، او را خادم خود کنید . این شما هستید که باید بر پول مسلط شوید ، نه اینکه خود تحت سلطه ی آن قرار گیرید . زیرا مشیت الهی این بوده است که انسان بر همه ی عناصر تسلط و استیلا یابد . آگاهانه عادت قدر دانی از پول را در خود بپرورانید و برای این قدر دانی هیچ عذر و بهانه ای نیاورید . اگر عذر و بهانه بیاورید و نسبت به پول حق شناس نباشید ، بی درنگ حق ناشناسی شما را می فهمد و شما را دفع می کند .

همانطور که نباید از نگاه تحقیر به پول نگاه کنید ، نباید از آن بت بسازید و بپرستیدش . پول سرشار از آرزوی زندگی و تحرک و گسترش و فعالیت است . پول دوست ندارد که کسی به آن چنگ بیاندازد و به آن بپسبد و احتکارش کند یا جلوی  گردش آن را بگیرد . به راستی که گردش فعال پول ، توانگری می آورد و کسادی ها و رکودهای اقتصادی ناشی از احتکار پول است . همان گونه که اقتصاد ملی ما بر گردش فعالانه ی پول متکی است . توانگری فردی شما هم به گردش فعالانه ی پول اتکاء دارد . منظور این نیست که نباید پول را پس اندازکنید ،  بلکه نباید با مصرف نادرست آن از ازارج و اعتبارش بکاهید .

چند گرایش دیگر نیز درباره پول بسیار مهم است . مثلاً  هرگز نگویید : « دست ما کوتاه و خرما بر نخیل . » یا « من که استطاعتش را ندارم فلان کار را انجام دهم . » یا « دستم به دهانم نمی رسد . » چنین جملاتی دانه های فقر و تنگدستی را می کارند و به ناچار همان را به بار می آورند . در عوض آنها بهتر است بگویید : « عقل حکم می کند که در این لحظه ،  به این امور مالی نپردازم و در عوض آنچه واجب تر است را انجام دهم . » یا دست کم پاسخ« منفی » خود را به طرزی مثبت تر و توانگرانه تر بیان کنید .

بزگ کردن مشکلات مالی نیز کار درستی نیست . اگر به مشکلات مالیتان فخر بفروشید و یا مدام در باره آنها لاف بزنید مانند برخی که متاسفانه برای ایجاد حس همدردی و جلب توجه به این کار دست می زنند ، آنگاه همواره مسائل مالیی خواهید داشت تا درباره اش  سخن بگویید و کاری که از کار پیش نمی برید هیچ ، بلکه باعث می شودید همچنان در آن وضعیت دست و پا بزنید .

گرایش بسیار مهم دیگری درباره پول این است که وقتی به کسی یا سازمانی پول می دهید . از این اندیشه که  آن شخص یا آن سازمان نیازمند است و یا شما ملزم به پرداخت این پول هستید ، بر حذر باشید . چنین اندیشه هایی تنها نیازهای بیشتر و الزامهای افزون تر را به سوی شما جذب می کند . با این اندیشه ببخشایید که « بر ثروت و توانگری آنها می افزایید . » فرقی نمی کند که این پول را به همسر ، فرزند ، کارمند ، مسجد ، امور خیریه ، فروشنده کبریت ،  دولت و یا چه کسی می پردازید . این گرایش هم به بخشاینده و هم به ستاننده احساس استغناء بیشتر می بخشد .

نکته دیگر این است که : از دعا کردن برای پول و اوضاع مالی بهتر نهراسید . پدر آسمانی هرگز نمی خواهد که آدمی در این عالم سرشار از فراوانی ، رنج بکشد . اگر ما فکر کنیم که باید در محنت و تنگدستی زندگی کنیم ، تنها خودمان را گول زده ایم . اگر نیاز مالی دارید ، در کمال دل و جرات برای نیاز مالی ویژه تان دعا کنید و از خداوند کمک بخواهید تا نیازتان را به طور کامل بر آورد . درباره ی دعا برای ثروت شاید گفته های جرج مولر انگلیسی را خوانده باشید . سالها پیش به یمن ایمانش به دعا ، چندین پرورشگاه برای بچه های یتیم تاسیس کرد . او را مردی مومن خوانده اند که خدا به علت ایمانش ثروتی کلان به او عطا کرد. او را شاهزاده ی دعا نیز خوانده اند زیرا عادت داشت برای یکایک نیازهایش مستقیماً به خدا رو کند . آقای مولر گفته است که یکی از بزرگترین اشتباههای ما این است که در خواستهایمان آنقدر که باید و شاید بزرگ نیستند ، وانگهی تا لحظه بر آورده شدن خواسته به دعا ادامه نمی دهیم . همچنین گفته است :

                                                « از خدا چیزهای بزرگ بخواهید تا چیزهای بزرگ بستانید . »




مـرجـان ::: یکشنبه 85/11/29::: ساعت 2:52 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ